صائب تبریزی:از جلوه تو برگ ز پیوند بگسلد نشو ونما ز نخل برومند بگسلد
❈۱❈
از جلوه تو برگ ز پیوند بگسلد
نشو ونما ز نخل برومند بگسلد
طفل از نظاره تو ز مادر شود جدا
مادر ز دیدن تو ز فرزند بگسلد
❈۲❈
دامن کشان ز هر در باغی که بگذری
از ریشه سرو رشته پیوندبگسلد
چون نی نوازشی به لب خویش کن مرا
زان پیشتر که بند من از بندبگسلد
❈۳❈
در جوش نوبهار کجا تن دهد به بند
دیوانه ای که فصل خزان بندبگسلد
جستن ز بند خانه تقدیر مشکل است
دل چون ز زلف وکاکل دلبندبگسلد
❈۴❈
آزادگی ز شهد محال است مور را
دل چون ازان لبان شکر خند بگسلد
این رشته حیات که آخر گسستنی است
تا کی گره به هم زنم وچند بگسلد
❈۵❈
آدم به اختیار نیامد برون ز خلد
صائب چگونه از دل خرسند بگسلد
کامنت ها