صائب تبریزی:در کوی عشق بر رخ کس در نبستهاند این در به روی مومن و کافر نبستهاند
❈۱❈
در کوی عشق بر رخ کس در نبستهاند
این در به روی مومن و کافر نبستهاند
در پله صفای نظر خوب و بد یکی است
بر هیچ روی آینه را در نبستهاند
❈۲❈
خود بین نمیشود نرود خشک لب به خاک
این سد همین به روی سکندر نبستهاند
با آتشین نفس چه کند مهر خاموشی
هرگز به موم روزن مجمر نبستهاند
❈۳❈
از اهل دل چگونه شمارند غنچه را
هرگز چو اهل دل به گره زر نبستهاند
در خاک اهل شوق همان در کشاکشند
مانند خواب نقش به بستر نبستهاند
❈۴❈
صائب درین چمن که پر از نقش دلکش است
نقشی ز خط یار نکوتر نبستهاند
کامنت ها