صائب تبریزی:این آهوان که گردن دعوی کشیدهاند خال بیاض گردن او را ندیدهاند
❈۱❈
این آهوان که گردن دعوی کشیدهاند
خال بیاض گردن او را ندیدهاند
آنها که وصف میوه فردوس میکنند
از نخل حسن سیب زنخدان نچیدهاند
❈۲❈
جمعی که در کمینگه صبح قیامتند
آن سینه را ز چاک گریبان ندیدهاند
آنان که نسبت تو به آب خضر کنند
از لعل روحبخش تو حرفی شنیدهاند
❈۳❈
این کورباطنان که ز حسن تو غافلند
خورشید را به دیده خفاش دیدهاند
تا لعل آبدار ترا نقش بستهاند
آب عقیق و خون یمن را مکیدهاند
❈۴❈
مد رسایی از قلم صنع بردهاند
تا قامت بلند ترا آفریدهاند
از شرم نرگس تو غزالان شوخچشم
خود را به زیر خیمه لیلی کشیدهاند
❈۵❈
از چشم آهوان حرم حرف میزنند
این غافلان نگاه ترا دور دیدهاند
خواب فراغت از سر ایام رفته است
تا چشم نیمخواب ترا آفریدهاند
❈۶❈
تا قامت بلند تو در جلوه آمده است
مرغان قدس از سر طوبی پریدهاند
از خجلت رخ تو که خوندار لاله است
گلها به زیر شهپر مرغان خزیدهاند
❈۷❈
رخسار توست لاله بیداغ این چمن
این لالههای باغ همه داغدیدهاند
در روزگار چهره شبنم فریب تو
گلهای باغ روی طراوت ندیدهاند
❈۸❈
امروز در قلمرو خواری کشان توست
آن را که مصریان به عزیزی خریدهاند
صائب به حسن طبع تو اقرار کردهاند
جمعی که در نزاکت معنی رسیدهاند
کامنت ها