صائب تبریزی:عاشق کجا به کعبه و دیر التجا کند حاشا که خضر پیروی نقش پا کند
❈۱❈
عاشق کجا به کعبه و دیر التجا کند
حاشا که خضر پیروی نقش پا کند
کی ناز خشک می کشد از موجه سراب
لب تشنه ای که ناز به آب بقا کند
❈۲❈
زنجیر بندخانه تقدیر محکم است
چون مور از میان کمر حرص وا کند
بی جذبه مشکل است برون آمدن ز خویش
این کاه را ز دانه جداکهربا کند
❈۳❈
تخمی که سوخت ناز بهاران نمی کشد
بخل فلک چه با دل بی مدعا کند
ناف غزال کاسه دریوزه می شود
چون زلف مشکبار ترا شانه وا کند
❈۴❈
این خط سبز کز لب لعل تو سرزده است
عالم سیه به دیده آب بقا کند
طوطی ز وصل آینه شیرین کلام شد
گر برخورد به آینه رویی چها کند
❈۵❈
بسته است صف ز سرو وصنوبر حریم باغ
تا اقتدا به قامت آن دلربا کند
پوشیده چشم می گذرد از عزیز مصر
آیینه ای که چشم به روی تو وا کند
❈۶❈
با آه عاشقان چه بود خرده نجوم
مشکل به خرج باد زر گل وفا کند
خالی نگردد از گل بی خار دامنش
خاری اگر وطن به مقام رضا کند
❈۷❈
افتاده است تا ره صائب به خانقاه
وقت است خاک میکده را توتیا کند
کامنت ها