گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:مخمور را نگاه تو سرشار می‌کند بدمست را عتاب تو هشیار می‌کند

❈۱❈
مخمور را نگاه تو سرشار می‌کند بدمست را عتاب تو هشیار می‌کند
آیینه را که مست شکر خواب حیرت است مژگان شوخ چشم تو بیدار می‌کند
❈۲❈
خال تو هر زمان به دلی می‌کند قرار این نقطه بین که دور چو پرگار می‌کند
هر عزلتی مقدمه کثرتی بود یوسف ز چاه روی به بازار می‌کند
❈۳❈
دل می‌خورد ز حرف سبک خون خویش را این شاخ را شکوفه گرانبار می‌کند
از بس که دید آینه من ندیدنی جوهر بدل به سبزه زنگار می‌کند
❈۴❈
خورشید هرکجا که دچار تو می‌شود از انفعال روی به دیوار می‌کند
شستند گرد پنبه حلاج را به خون زاهد همان عمارت دستار می‌کند
❈۵❈
حیرت مرا ز هر دو جهان بی‌نیاز کرد این خواب کار دولت بیدار می‌کند
بلبل ز ناله فاخته از گفتگوی ماند صائب همان حدیث تو تکرار می‌کند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۱۸۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها