صائب تبریزی:از دور باش کی حذر اغیار می‌کند گلچین کجا ملاحظه از خار می‌کند
❈۱❈
از دور باش کی حذر اغیار می‌کند
گلچین کجا ملاحظه از خار می‌کند
سیراب اگر شود جگر تشنه از سراب
کوثر علاج تشنه دیدار می‌کند
❈۲❈
هموار می‌کند به خود این سنگلاخ را
از خلق هرکه روی به دیوار می‌کند
مژگان اشکبار شود موی بر تنش
در هر دلی که ناله من کار می‌کند
❈۳❈
پیری که از سیاه‌دلی می‌کند خضاب
صبح امید خویش شب تار می‌کند
دیوانه را ز سنگ ملامت هراس نیست
این کبک مست خنده به کهسار می‌کند
❈۴❈
ایمن ز دور باش بود دیده‌های پاک
آیینه را که منع ز دیدار می‌کند
دستی که شد بریده ز دامان اختیار
چون بهله دست در کمر یار می‌کند
❈۵❈
زان چشم نیم مست نصیب دل من است
بیماریی که کار پرستار می‌کند
دل را نکرده جمع شود هرکه گوشه‌گیر
در خانه سیر کوچه و بازار می‌کند
❈۶❈
بر هر دلی که زنگ قساوت گرفته است
هر داغ کار دیده بیدار می‌کند
چون از نظارگی نبرد خیرگی برون
آیینه را حجاب تو ستّار می‌کند
❈۷❈
مرغی که زیرک است درین بوستان‌سرا
از گل فزون ملاحظه از خار می‌کند
چون شمع از زیاده‌سری‌ها لباس دوست
سر در سر علاقه زر تار می‌کند
❈۸❈
در چشم خرده‌بین نبود پرده حجاب
در نقطه سیر گردش پرگار می‌کند
صائب خطی که دیده من روشن است ازو
خاک سیه به دیده اغیار می‌کند
کامنت ها