گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:تیغ زبان به عاشق حیران چه می‌کند با پای خفته خار مغیلان چه می‌کند

❈۱❈
تیغ زبان به عاشق حیران چه می‌کند با پای خفته خار مغیلان چه می‌کند
یک بار سر برآر زجیب قبای ناز دست مرا ببین به گریبان چه می‌کند
❈۲❈
مرهم به داغ‌های جگرسوز مامنه این دانه‌های سوخته باران چه می‌کند
بیهوده دست بر دل ما می‌نهد طبیب با شور بحر پنجه مرجان چه می‌کند
❈۳❈
دل چون نماند گو خرد و هوش هم ممان این خانه خراب نگهبان چه می‌کند
آن را که عشق نیست چه لذت ز زندگی است آن را که جان‌ستان نبود جان چه می‌کند
❈۴❈
مطلب ز سیر بادیه از خود رمیدن است از خود رمیده سیر بیابان چه می‌کند
شرم تو چشم بند تماشاییان بس است آن روی شرمناک نگهبان چه می‌کند
❈۵❈
پروانه را سراب بود نور ماهتاب لب تشنه تو چشمه حیوان چه می‌کند
در کان لعل لاله سیراب گو مباش شمع و چراغ خاک شهیدان چه می‌کند
❈۶❈
چون دل به جای نیست چه حاصل ز وصل یار از دست رفته سیب زنخدان چه می‌کند
بی‌موج یک سفینه به ساحل نمی‌رسد یوسف حذر ز سیلی اخوان چه می‌کند
❈۷❈
شور مرا به دامن صحرا چه حاجت است این آتش فروحته دامان چه می‌کند
بی‌غم نیافته است کسی وصل غمگسار صائب شکایت از غم هجران چه می‌کند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۱۹۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها