صائب تبریزی:مهر لب مرا می منصور نشکند زنجیر موج باده پر زور نشکند
❈۱❈
مهر لب مرا می منصور نشکند
زنجیر موج باده پر زور نشکند
از درد عشق چون دل رنجور نشکند
چون زیر کوه قاف پر مور نشکند
❈۲❈
از کاسه سر نگون دگران فیض می برند
هرگز خمار نرگس مخمور نشکند
پا چون شراب بر سر مستان نمی نهد
در زیر پا سری که چو انگور نشکند
❈۳❈
عاجز نواز باش که در دیده هاشکر
شیرین ازان بود که دل مور نشکند
مرهم چه می کند به دل داغدار ما
این تب ز سردمهری کافور نشکند
❈۴❈
آتش ز چوب خشک سرافراز می شود
از دار پشت رایت منصور نشکند
بی مرکزست دایره عیش ناتمام
شان عسل حقارت زنبور نشکند
❈۵❈
چون تر شود ز آب گره سختترشود
مهر حجاب را می پر زور نشکند
لاف بزرگی از تو پسندیده است اگر
بر یکدگر ترا دهن گور نشکند
❈۶❈
چرخ نشاط کاسه سایل نمی زند
تا سنگ فتنه کاسه فغفور نشکند
آزاده آن رونده که با کوههای درد
در زیر پای او کمر مور نشکند
❈۷❈
ما می ز کاسه سر منصور خورده ایم
صائب خمار ما می انگور نشکند
کامنت ها