صائب تبریزی:از عیب پاک شو که هنرها همیدهند دست از خزف بشو که گهرها همیدهند
❈۱❈
از عیب پاک شو که هنرها همیدهند
دست از خزف بشو که گهرها همیدهند
راضی مشو به قلب که نقد جهان ز توست
بفشان شکوفه را که ثمرها همیدهند
❈۲❈
در راه او نثار کن این خرده حیات
وان گه نظاره کن که چه زرها همیدهند
زین زهرهای قندنما آستینفشان
زان تنگ لب ببین چه شکرها همیدهند
❈۳❈
پنهان مکن چو بیجگران روی در سپر
از حفظ حق ببین چه سپرها همیدهند
بگذر درین سر از سر بیمغز چون حباب
زان سر نظاره کن که چه سرها همیدهند
❈۴❈
طاوسوار پیش پر خویش عاشقی
از غیب غافلی که چه پرها همیدهند
برگ است سنگ راه تو ای نخل خوش ثمر
بیبرگ شو ببین چه ثمرها همیدهند
❈۵❈
در پایتخت عشق که تاج است بیسری
بیرون رو از میان که کمرها همیدهند
زان ملک بینشان که خبرها در او گم است
یک بار نشنوی چه خبرها همیدهند
❈۶❈
گشتی تمام عمر درین خاکدان بس است
بیرون ز خود نشان سفرها همیدهند
یک بار رو چرا به در دل نمیکنند
این ناکسان که زحمت درها همیدهند
❈۷❈
در پیری از گرانی غفلت مباش امن
خواب گران به وقت سحرها همیدهند
این آن غزل که مولوی روم گفته است
امسال بلبلان چه خبرها همیدهند
کامنت ها