گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:زاهد به کعبه با سر و دستار می‌رود این مست بین که روی به دیوار می‌رود

❈۱❈
زاهد به کعبه با سر و دستار می‌رود این مست بین که روی به دیوار می‌رود
زان شاخ گل شکیب من زار می‌رود زین دست و تازیانه دل از کار می‌رود
❈۲❈
آسوده‌اند مرده‌دلان از سؤال حشر این اعتراض با دل بیدار می‌رود
منصور سر گذاشت درین راه، برنگشت زاهد درین غم است که دستار می‌رود
❈۳❈
در کاهش وجود به جان سعی می‌کند چون خامه هرکه از پی گفتار می‌رود
کاری به ذوق بوسه‌ربایی نمی‌رسد دل‌های شب نسیم به گلزار می‌رود
❈۴❈
کار خوشی است شغل محبت ولی چه سود کز حسن کار دست و دل از کار می‌رود
ترسانده است چشم ترا و هم بی‌جگر ورنه برهنه گل به سر خار می‌رود
❈۵❈
روشنگر وجود بود آرمیدگی آیینه است آب چو هموار می‌رود
این آن غزل که مولوی روم گفته است «این نفس ناطقه پی گفتار می‌رود»

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۲۴۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

علی مراقب
2018-06-26T00:18:40
حاشیه به استناد کتاب: دویست و یک غزل صائب؛ به انتخاب و شرح و تفسیر دکتر امیربانوی کریمی - انتشارات زوار - چاپ یازدهم، زمستان 13881. شاخ گل استعاره از اندام معشوق است. (وجه شبه نازکی و انعطاف پذیری و تناسب و زیبایی است). دست مجازاً به معنی قدرت به کار رفته است و تازیانه تمثیل اندام نازک معشوق است.2. دست و دل از کار رفتن: از عالم دست و پا گم کردن است. به معنی حیرانی و بی دست و پایی.3. درین راه، غرض طریق عشق است. زاهد مقابل عارف آمده.4. آرمیدگی: وقار، آهستگی