صائب تبریزی:از می چو آن غزال، سیه مست می شود در جلوه هر که بیندش از دست می شود
❈۱❈
از می چو آن غزال، سیه مست می شود
در جلوه هر که بیندش از دست می شود
بیخود شوند سوخته جانان به یک نگاه
از یک پیاله لاله سیه مست می شود
❈۲❈
قصری که چون حباب شود از هوا بلند
از راست کردن نفسی پست می شود
قصری که چون حباب شود از هوا بلند
از راست کردن نفسی پست می شود
❈۳❈
شد از فشردگی می انگور تاج سر
از صبر، زیردست زبردست می شود
هر کس که دید سرو ترا در خرام ناز
از پا اگر نمی فتد از دست می شود
❈۴❈
شهرت به دستیاری همکار بسته است
آواز کی بلند ز یک دست می شود
از قامت تو راست چسان بگذرد کسی
آب روان به سرو تو پا بست می شود
❈۵❈
صائب توان به آب بقا از فنا رسید
اینجا کسی که نیست شود هست می شود
کامنت ها