صائب تبریزی:تا غنچه شکایت من وا نمی شود این عقده ها ز زلف سخن وا نمی شود
❈۱❈
تا غنچه شکایت من وا نمی شود
این عقده ها ز زلف سخن وا نمی شود
صد خنده بلبل از گل تصویر وا کشید
آن غنچه لب هنوز به من وا نمی شود
❈۲❈
زنگ کدورت از دل غربت پرست من
بی صیقل جلای وطن وانمی شود
از سنگ کودکان بتراشید لوح من
کاین خار خار از سر من وا نمی شود
❈۳❈
خوش وقت بلبلی که تواند صفیر زد
زافسردگی لبم به سخن وانمی شود
ای عقل خشک مغز برو دردسر ببر
بی باده طبع اهل سخن وا نمی شود
❈۴❈
صائب کجا رویم، که هر جاکه می رویم
از سر هوای حب وطن وا نمی شود
کامنت ها