صائب تبریزی:هر بلبلی که بوی گل از خار نشنود در بر گریز نکهت گلزار نشنود
❈۱❈
هر بلبلی که بوی گل از خار نشنود
در بر گریز نکهت گلزار نشنود
آگه ز شیوه غلط انداز حسن نیست
از منع هر که مژده دیدار نشنود
❈۲❈
هر خسته ای که چاشنی درد یافته است
می نالد آنچنان که پرستار نشنود
باریک تاچو رشته نگردد خداشناس
ذکر خفی ز حلقه زنار نشنود
❈۳❈
دارد زکام هر که ز چشم سفید خویش
بی پرده بوی پیرهن یار نشنود
از خلق خویش نهفته شود عیب آدمی
کس بوی خون ز نافه تاتار نشنود
❈۴❈
آوازه سخن ز محرک شود بلند
بی زخمه نغمه هیچ کس از تار نشنود
صائب ز پوست غنچه نیاید برون چوگل
تا ناله ای ز مرغ گرفتار نشنود
کامنت ها