صائب تبریزی:کو عشق که دودم ز دل تنگ برآرد این سوخته تخم از جگر سنگ برآرد
❈۱❈
کو عشق که دودم ز دل تنگ برآرد
این سوخته تخم از جگر سنگ برآرد
دنباله رو محمل او را چه بود حال
جایی که جرس ناله به فرسنگ برآرد
❈۲❈
این نقش که زد ساعد سیمین تو برآب
از دست تو دل کس به چه نیرنگ برآرد
تدبیر من آهنگ زمین بوس تو دارد
تا پرده تقدیر چه آهنگ برآرد
❈۳❈
پیمانه چو پروانه به گرد تو زند بال
از آتش می روی تو چون رنگ برآرد
تاب سخن تلخ ندارد دل نازک
این آینه از آب گهر زنگ برآرد
❈۴❈
صائب شرر جان چه کند در تن خاکی
چون شعله نفس در جگر سنگ برآرد
کامنت ها