صائب تبریزی:هر لحظه ترا حسن به صد رنگ برآرد از دست تو دل کس به چه نیرنگ برآرد
❈۱❈
هر لحظه ترا حسن به صد رنگ برآرد
از دست تو دل کس به چه نیرنگ برآرد
محتاج به می نیست رخ لاله عذاران
این جام ز خود باده گلرنگ برآرد
❈۲❈
چون غنچه به دامن دهدش برگ شکرخند
آن را که بهاران به دل تنگ برآرد
از ناله بی پرده ما داغ و کباب است
هر کس نفس از سینه به آهنگ برآرد
❈۳❈
وقت است درین انجمن از تنگدلیها
چون پسته زبان در دهنم زنگ برآرد
از چوب و گل و سایه بیدست بهارش
عشق تو کسی را که ز فرهنگ برآرد
❈۴❈
نومید مباشید که با جاذبه عشق
معشوقه خود کوهکن از سنگ برآرد
محتاج به کاوش نشود چشمه عمرش
هر کس به خراش دل ما چنگ برآرد
❈۵❈
بسیار شکفته است هوای چمن امروز
ترسیم که ما را ز دل تنگ برآرد
از دامن تر روی زمین یک گل ابرست
آیینه دل چون کسی از زنگ برآرد
❈۶❈
صائب شود آن روز ترا آینه بی رنگ
کان چهره روشن خط شبرنگ برآرد
کامنت ها