صائب تبریزی:بیگانه معنی لب خاموش ندارد خالی بود آن ظرف که سرپوش ندارد
❈۱❈
بیگانه معنی لب خاموش ندارد
خالی بود آن ظرف که سرپوش ندارد
دعوی ثمر پیشرس خامی فکرست
می پخته چو گردید سر جوش ندارد
❈۲❈
آنجا که بود بیخبری انجمن آرا
هر کس که دم از عقل زند هوش ندارد
آهوی ترا گرد خط از جای نیانگیخت
این خواب گران دیده خرگوش ندارد
❈۳❈
از عرض تجلی نشود کار به دل تنگ
آیینه غم تنگی آغوش ندارد
بالین طلبان در خم دارند چو منصور
ورنه سر عاشق خبر از دوش ندارد
❈۴❈
صائب ز تماشای چمن چون نگریزد
این غمکده یک سرو قباپوش ندارد
کامنت ها