صائب تبریزی:از عود دل گرم من اخگربگریزد از بزم نفس سوخته مجمر بگریزد
❈۱❈
از عود دل گرم من اخگربگریزد
از بزم نفس سوخته مجمر بگریزد
اشکم چو عنان ریز نهد روی به دریا
دریا به نهانخانه گوهربگریزد
❈۲❈
در حشر چو آهم علم شعله فرازد
خورشید به سرچشمه کوثربگریزد
یک چشم زدن گر قدح از دست گذارم
جان آبله پا تا لب ساغر بگریزد
❈۳❈
از گرمی خونم که دل سنگ گدازد
چون برق نفس سوخته نشتر بگریزد
خواری کش عشق تو به گل دست فشاند
سرگرم تو از سایه افسر بگریزد
❈۴❈
گر سینه کند باز دل داغ فریبم
داغ از جگر لاله احمر بگریزد
چون شعله خوی تو کشد تیغ سیاست
آتش به ته بال سمندر بگریزد
❈۵❈
چون دست گهربار برون آورد از جیب
از پشت صدف نطفه گوهر بگریزد
صائب چو شوم گرم به توصیف ظفرخان
از خامه من بال سمندر بگریزد
کامنت ها