گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:تیغ تو می وساقی وپیمانه من شد هر زخم نمایان در میخانه من شد

❈۱❈
تیغ تو می وساقی وپیمانه من شد هر زخم نمایان در میخانه من شد
گو شاخ گل آسوده شو از جلوه طرازی اکنون که ته بال پریخانه من شد
❈۲❈
از وحشت نخجیر شود دام پریشان زنجیر سرزلف تو دیوانه من شد
از شوخی او زلزله در مغز زمین است آن خانه برانداز که همخانه من شد
❈۳❈
دیگر نکشد منت خشک از لب دریا ابری که تر از گریه مستانه من شد
آوردم اگر روی به محراب عبادت از بیخبری گوشه میخانه من شد
❈۴❈
هر خانه چشمی که شبستان جهان داشت در بسته ز شیرینی افسانه من شد
وحشت کند از کلبه ویرانه من سیل رحم است برآن جغد که همخانه من شد
❈۵❈
ناز تو فزون گشت ز اظهار نیازم خواب تو گرانسنگ ز افسانه من شد
راضی به قضا باش که کنج قفس تنگ از ریختن بال پریخانه من شد
❈۶❈
گرسرو به خوبی علم از فاخته گردید شمع تو جهانسوز ز پروانه من شد
در کلبه من گرد علایق نبود فرش سیلاب تهیدست ز کاشانه من شد
❈۷❈
بی برگی من از سخن سرد طمع بود مهری که زدم بر لب خود دانه من شد
در دوستی ساخته صائب نبود فیض ممنونم ازان شمع که بیگانه من شد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۳۸۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها