صائب تبریزی:خون بهتر ازان می که چشیدن نگذارند پیکان به ازان غنچه که چیدن نگذارند
❈۱❈
خون بهتر ازان می که چشیدن نگذارند
پیکان به ازان غنچه که چیدن نگذارند
غیر از لب افسوس گزیدن چه علاج است
آن راکه لب یار گزیدن نگذارند
❈۲❈
بوسیدن کنج لب ساقی چه خیال است
آن را که لب جام مکیدن نگذارند
بال وپر ارباب هوس غنچه نگردد
جایی که مرا چشم پریدن نگذارند
❈۳❈
هر چند شد از گریه ما خط بتان سبز
نظاره ما را به چریدن نگذارند
فریاد که چون شوره زمین دانه ما را
این شورنگاهان به دمیدن نگذارند
❈۴❈
هرچند شود خون دل عشاق ز غیرت
خونابه دل را به چکیدن نگذارند
چون سیل سبکسیر درین بادیه ما را
از پای طلب خار کشیدن نگذارند
❈۵❈
اندیشه پابوس خیالی است زمین گیر
ما را که به گرد تو رسیدن نگذارند
فریاد که چون غنچه مرا هرزه درایان
در کنج دل خویش خزیدن نگذارند
❈۶❈
صائب چه خیال است که در دست من افتد
از دور گلی را که به دیدن نگذارند
کامنت ها