صائب تبریزی:از دشت به حی مردم دیوانه نسازند با گور بسازند وبه کاشانه نسازند
❈۱❈
از دشت به حی مردم دیوانه نسازند
با گور بسازند وبه کاشانه نسازند
این قوم سخنساز که هستند درین دور
سخت است سخن از لب پیمانه نسازند
❈۲❈
حرفی نتوان زد که به صد رنگ نگویند
خوابی نتوان گفت که افسانه نسازند
بادرد سر شکوه عشاق چه سازد
از صندل اگر زلف ترا شانه نسازند
❈۳❈
آن قوم که از برق بلرزند به خرمن
قفل دهن مور چرا دانه نسازند
چون کعبه مبادا که سیه پوش برآید
برطالع من به که صنمخانه نسازند
❈۴❈
صائب عجبی نیست که این مردم بیدرد
از بهر سمندر ز شرر دانه نسازند
کامنت ها