صائب تبریزی:گر چشم تر از پوست چو بادام برآید آسان ز وصال شکرش کام برآید
❈۱❈
گر چشم تر از پوست چو بادام برآید
آسان ز وصال شکرش کام برآید
جان من مشتاق به لب می رسد از شوق
تا از دهن تنگ تو پیغام برآید
❈۲❈
خون در دل یاقوت زند جوش ز غیرت
هر جا ز عقیق لب او نام برآید
مشکل بود از رشته امید گسستن
چون مرغ گرفتار من از دام برآید
❈۳❈
بیرون ندهد نم ز جگر لاله سیراب
کی حرف به مستی ز لب جام برآید
آن را که بود همچو شرر دیده روشن
در نقطه آغاز ز انجام برآید
❈۴❈
از موج حوادث نشود پخته سبک مغز
از بحر همان عنبر تر خام برآید
زنهار مکن سرکشی از حلقه عشاق
کز فاخته این سرو به اندام برآید
❈۵❈
زآتشکده هند شد آدم ز گنه پاک
زین بوته محال است کسی خام برآید
در کلبه مقصود نفس راست نماید
از هر دو جهان هر که به یک گام برآید
کامنت ها