صائب تبریزی:تن را اگر گذاری در عشق ما چه باشد گراستخوان نگیری باز از هما چه باشد
❈۱❈
تن را اگر گذاری در عشق ما چه باشد
گراستخوان نگیری باز از هما چه باشد
عشق است مصر اعظم عقل است روستایش
زین بیش اگر نباشی در روستاچه باشد
❈۲❈
از راه بیخودی عرش یک نعره وارراه راست
از خویش اگربرآیی ای نارساچه باشد
نی صاحب نوا شد تا ریخت برگ ازخود
گربرگ را بریزی ای خوش نوا چه باشد
❈۳❈
موج از عنان فکندن سالم به ساحل آمد
گردست را ببندی پیش قضا چه باشد
با دوستان یکرنگ کفرست سرگرانی
با کاه اگر بسازی این گهربا چه باشد
❈۴❈
تدبیر عقل ناقص با عشق برنیاید
اسباب مکر فرعون پیش عصا چه باشد
خاک از فتادگی شد مسجوداهل عالم
چون خاک اگرکنی صبردر زیرپاچه باشد
❈۵❈
اکسیرخاکساری روشنگروجودست
گرچشم را نپوشی زین توتیا چه باشد
از پاس دل صنوبر سرسبزی ابدیافت
گرپاس دل بداری ای بیوفا چه باشد
❈۶❈
شکرزنی سواری روی زمین گرفته است
پهلواگرندزدی از بوریاچه باشد
از بال پشه ای رفت بربادمغزنمرود
از کبراگرنگویی با کبریا چه باشد
❈۷❈
با توتمام سودیم با خودهمه زیانیم
یکبار گرستانی ما را ز ما چه باشد
هیچ است فکر صائب در پیش فکر ملا
با آفتاب تابان نور سها چه باشد
کامنت ها