گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:سر چون گران شد از می دستارگو نباشد در بحر گوهر از کف آثار گو نباشد

❈۱❈
سر چون گران شد از می دستارگو نباشد در بحر گوهر از کف آثار گو نباشد
از مشت آب سردی دیگی نشیند از جوش در بزم می پرستان هشیار گو نباشد
❈۲❈
از شرم عشق ما راچون نیست دست چیدن گلهای این گلستان بی خار گو نباشد
درمان چو می شود درد چون کرد کامرانی منت کش طبیبان بیمار گو نباشد
❈۳❈
پیمانه ای که باید بر خاک ریخت آخر از آب زندگانی سرشار گو نباشد
چون غنچه دل ز هریک باید چو عاقبت کند برگ نشاط مارابسیار گو نباشد
❈۴❈
در بزم آفرینش چشم سیه دل ما عبرت پذیر چون نیست بیدارگو نباشد
بادا روان سلامت گر جسم ریزد از هم بر روی گنج گوهر دیوارگو نباشد
❈۵❈
کاری که دلنشین نیست محتاج کارفرماست چون کار دلپذیر ست سرکارگو نباشد
زهری که عادتی شد چون شکرست شیرین غم سازگار چون شد غمخوارگو نباشد
❈۶❈
قدر خزف نباشد بی جوهری گهررا هر جا سخن رسی نیست گفتارگو نباشد
گر بخت سبزما را قسمت نشد ز گردون بر آبگینه مازنگارگو نباشد
❈۷❈
چون می شود به سوهان هموار نفس سرکش وضع جهان هستی هموارگو نباشد
صائب چو می توان شد از یک دو جام گلزار در پیش چشم ما را گلزارگو نباشد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۴۷۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها