گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:چرا از خم می فلاطون برآید ز دریای رحمت کسی چون برآید

❈۱❈
چرا از خم می فلاطون برآید ز دریای رحمت کسی چون برآید
غزالان کنند آن زمان ته دو زانو که دیوانه ما به هامون برآید
❈۲❈
برآید شکر خند ازان لعل میگون به نازی که شیرین به گلگون برآید
تبسم به خون غوطه زدتابرآمد ازین تنگنا تا سخن چون برآید
❈۳❈
چون مستی است کآید ز میخانه بیرون حدیثی کز آن لعل میگون برآید
به دنبال او سرواز باغ بیرون پریشانتر از بیدمجنون برآید
❈۴❈
ز ابر سیاه است امید باران مگر کامم از خط شبگون برآید
در آغوش قمری است نشونمایش عجب نیست گرسروموزون برآید
❈۵❈
ز شرم گنه سروموزون ز خاکم سرافکنده چون بیدمجنون برآید
سرنوح لرزان حبابی است اینجا ازین بحر سالم کسی چون برآید
❈۶❈
گسسته است سررشته امیدها را چسان ناله از دل به قانون برآید
فرو رفت هرکس که در فکر دنیا سرش از گریبان قارون برآید
❈۷❈
ز دامان دولت جدایی است مشکل ز پای خم می کسی چون برآید
نیم ایمن از عهدپادر رکابش که می ترسم این نعل وارون برآید
❈۸❈
ز بس خاک خورده است خون عزیزان به هرجاکه ناخن زنی خون برآید
نباشد در بسته را خیر صائب ازان غنچه لب کام من چون برآید

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۵۱۵

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها