گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:برانگیزد غبار از مغز جان درد برآرد گرد از آب روان درد

❈۱❈
برانگیزد غبار از مغز جان درد برآرد گرد از آب روان درد
که می گیرد عیار صبرها را اگر گیرد کناری از میان درد
❈۲❈
تو مست خواب و ما را تا گل صبح سراسر می رود در استخوان درد
نمی دادند درد سر دوا را اگر می داشتند این ناکسان درد
❈۳❈
به درد آمد دلت از صحبت من ندانستی که می باشد گران درد
به دنبال دوا سرگشته زانم که در یک جا نمی گیرد مکان درد
❈۴❈
همان دردی که ما داریم خورشید چو برگ بید می لرزد ازان درد
اگر بازوی مردی را بگیرد نخواهد کرد دست آسمان درد
❈۵❈
اگر هر موی صائب را بکاوند فتاده کاروان در کاروان درد

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۵۲۲

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها