صائب تبریزی:هر ذره ازو در سر سودای دگر دارد هر قطره ازودردل دریای دگردارد
❈۱❈
هر ذره ازو در سر سودای دگر دارد
هر قطره ازودردل دریای دگردارد
از مصحف روی او دارد سبقی هر کس
در هر نظر آن عارض سیمای دگر دارد
❈۲❈
در سایه هر خاری زین وادی بی پایان
آن لیلی بی پروا شیدای دگردارد
در ابر فروغ مه پوشیده نمی ماند
آن را که تویی در دل سیمای دگردارد
❈۳❈
هر چند علم رعناست در معرکه هستی
آن کز سر جان خیزد بالای دگردارد
نبض دل بیتابان زین دست نمی جنبد
این موج سبک جولان دریای دگردارد
❈۴❈
در دایره امکان این نشأه نمی باشد
پیمانه چشم او صهبای دگردارد
در شیشه گردون نیست کیفیت چشم او
این ساغر مرد افکن مینای دگردارد
❈۵❈
شوخی که دلم خون کرد از وعده خلافیها
فردای قیامت هم فردای دگردارد
از شهد سخن هر کس شیرین نکند لب را
در طبله خاموشی حلوای دگردارد
❈۶❈
چشمی که شود گریان از پرتو خورشیدش
در هر گره قطره دریای دگردارد
افتاده به جاهرچند در کنج دهن خالش
برطرف بناگوشش خط جای دگردارد
❈۷❈
چون سیر کسی بیند رویش که زهر جانب
از خال وخط مشکین لالای دگردارد
گر نیست بجا عذرش بر جاست ز بی جایی
بیرون ز دو عالم دل مأوای دگردارد
❈۸❈
زنهار مجو راحت از عالم آب وگل
کاین آهوی رم کرده صحرای دگردارد
در حلقه زلف او دل راست عجب شوری
در سلسله دیوانه غوغای دگردارد
❈۹❈
از مستی شوق او در راه طلب عاشق
لغزید اگر پایش صد پای دگردارد
زین غمکده چون هرگز بیرون نگذارد پا
غیر از دل ما دلبر گر جای دگردارد
❈۱۰❈
سیمرغ به چشم ما از پشه بود کمتر
در مد نظر این دام عنقای دگردارد
هر چند به شبنم گل شوید رخ گلگون را
رخسار به خون شسته سیمای دگردارد
❈۱۱❈
در سینه خم هر چند بی جوش نمی باشد
در کاسه سرها می غوغای دگردارد
ای خواجه کوته بین بیداد مکن چندی
کاین بنده نافرمان مولای دگردارد
❈۱۲❈
از گفته مولانا مدهوش شدم صائب
این ساغر روحانی صهبای دگر دارد
کامنت ها