گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:جان غریب ازین جهان میل وطن نمی‌کند شد چو عقیق نامجو یاد یمن نمی‌کند

❈۱❈
جان غریب ازین جهان میل وطن نمی‌کند شد چو عقیق نامجو یاد یمن نمی‌کند
عشق مگر به جذبه‌ای از خودیم برآورد چاره یوسف مرا دلو و رسن نمی‌کند
❈۲❈
بی‌خبری ز پای خم برد به سیر عالمم ورنه به اختیار کس ترک وطن نمی‌کند
پیرهنش ز بوی گل خلوت غنچه می‌شود هر که ز شرم بلبلان سیر چمن نمی‌کند
❈۳❈
نیست ز تشنگان خبر در ظلمات خضر را دل به حریم زلف او یاد ز من نمی‌کند
زخم زبان نمی‌شود مانع گفتگوی من خامه اگر سرش رود ترک سخن نمی‌کند
❈۴❈
بس که ز بخل خشک شد گوهر جود در صدف از کف خود غریق را بحر کفن نمی‌کند
جامه خضر را دهد آب حیات شستشو دل چو ز عشق تازه شد چرخ کهن نمی‌کند
❈۵❈
نظم کلام غیر را رشته ز زلف می‌دهد آن که حدیث چون گهر گوش زمن نمی‌کند
لعل حیات بخش او مرحمتی مگر کند ورنه علاج تشنگان چاه ذقن نمی‌کند
❈۶❈
در سیهی کجا بود نشأه آب زندگی گوشه چشم مرحمت کار سخن نمی‌کند
حسن ز حصن آهنین جلوه طراز می‌شود جمع فروغ شمع را هیچ لگن نمی‌کند
❈۷❈
کوتهی از چه می‌کند دست دراز شاخ گل مرغ شکسته‌بال اگر عزم چمن نمی‌کند
هست به یاد دوستان زندگی و حیات من گرچه ز دوستان کسی یاد ز من نمی‌کند
❈۸❈
صائب اگر ز کلک من جای سخن گهر چکد یار ستیزه‌خوی من گوش به من نمی‌کند

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۵۳۳

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها