صائب تبریزی:مورنه ای پیش قند تنگ میان را ببند خاک قناعت بمال بر لب وشکر بخند
❈۱❈
مورنه ای پیش قند تنگ میان را ببند
خاک قناعت بمال بر لب وشکر بخند
بر سر دست دعاست روی به هر جا کند
ابر که بر خار و خس سایه رحمت فکند
❈۲❈
سلسله پردازشو رو به بیابان گذار
چند سراسر توان رفت درین کوچه بند
نغمه اول که ریخت غنچه منقار من
بر نفس گرم من سوخت زر گل سپند
❈۳❈
صحبت ارباب حال جای شروشورنیست
سرمه به آواز خود می دهد اینجا سپند
کامنت ها