صائب تبریزی:ای زیاد لعل میگون تو کام جان لذیذ در فراقت در دل شبهای تار افغان لذیذ
❈۱❈
ای زیاد لعل میگون تو کام جان لذیذ
در فراقت در دل شبهای تار افغان لذیذ
گر چه در شیرینی و لذت مثل آمد نبات
حاش لله کان بود همچون لب جانان لذیذ
❈۲❈
از در و دیوار جانان حسن می ریزد مدام
زان زلیخا را بود نظاره زندان لذیذ
بردن نام خدنگت کام جان شیرین کند
تیر مژگان ترااز بس بود پیکان لذیذ
❈۳❈
گر چه آب تیغ او باشد گوارادر مذاق
لیک صائب راست آب خنجر مژگان لذیذ
کامنت ها