صائب تبریزی:دل ز خط بر عارض جانانه لرزد بیشتر بر چراغ صبحدم پروانه لرزد بیشتر
❈۱❈
دل ز خط بر عارض جانانه لرزد بیشتر
بر چراغ صبحدم پروانه لرزد بیشتر
چون ز می گردد غزال چشم جانان شیر گیر
از نیستان پنجه مستانه لرزد بیشتر
❈۲❈
دل زشوق آن لب میگون درون سینه ام
در کف مخمور از پیمانه لرزد بیشتر
در حریم سینه عاشق ندارد دل قرار
در صدف این گوهر یکدانه لرزد بیشتر
❈۳❈
عاشق گستاخ سازد مضطرب معشوق را
شمع در زیر پر پروانه لرزد بیشتر
چون شمارم در قناعت خویش را ثابت قدم؟
من که از خرمن دلم بر دانه لرزد بیشتر
❈۴❈
بیقراری اشک رادر دیده بیش از دل بود
از صراحی باده در پیمانه لرزد بیشتر
اشگ مظلومان بود سیلاب بنیاد ستم
خانه ظالم ز صاحبخانه لرزد بیشتر
❈۵❈
نخل بارآور خطر دارد ز سنگ کودکان
درمیان عاقلان دیوانه لرزد بیشتر
می کشد ناموس عالم هر که عاقل می شود
ازخطای جاهلان فرزانه لرزد بیشتر
❈۶❈
گرچه لرزد پنجه خورشید در گیسوی شب
درگشادزلف دستشانه لرزد بیشتر
شمع راهر چند صائب می کند بی دست وپا
ازنسیم صبحدم پروانه لرزد بیشتر
کامنت ها