صائب تبریزی:حسن دارد در سواری شوکت و شان دگر جلوه را در خانه زین هست میدان دگر
❈۱❈
حسن دارد در سواری شوکت و شان دگر
جلوه را در خانه زین هست میدان دگر
روی شرم آلود او را دیده بان در کارنیست
می کند هر قطره خوی کارنگهبان دگر
❈۲❈
من که با اسلام کار خویش یکرو کرده ام
غمزه کافر نباشد، نامسلمان دگر
جان رسمی زندگی را تلخ بر من کرده بود
از دم تیغ شهادت یافتم جان دگر
❈۳❈
طوق منت بر نتابد گردن آزادگان
ترک احسان از کریمان است احسان دگر
از گریبانش برآید آفتاب بی زوال
هر که جز دامان شب نگرفت دامان دگر
❈۴❈
گر چه ساقی و شراب وشیشه وساغر یکی است
هر حبابی را درین بحرست دوران دگر
گر چه هر شیرینیی دل می برد بی اختیار
شهد گفتار ترا صائب بود شان دگر
کامنت ها