صائب تبریزی:از می گلرنگ می گردد اگر پیمانه سیر می شود از خوردن خون هم دل دیوانه سیر
❈۱❈
از می گلرنگ می گردد اگر پیمانه سیر
می شود از خوردن خون هم دل دیوانه سیر
میوه جنت اگر برآدمی گردد گران
می شود از سنگ طفلان هم دل دیوانه سیر
❈۲❈
اشتهای آتش سوزان ندارد سوختن
حرص را کی می توان کردن زآب ودانه سیر
می شود سیراب از شبنم اگر ریگ روان
می کند مخمور رااز باده هم پیمانه سیر
❈۳❈
چرخ سنگین دل نگردداز شکست دل ملول
نیست ممکن آسیارا ساختن از دانه سیر
سیری از خوان سپهر سفله محض آرزوست
از جگرخوردن مگرگردم درین غمخانه سیر
❈۴❈
حلقه های زلف سیر از دلربایی می شود
گر بود ممکن که گرددچشم دام از دانه سیر
عارفان از دیدن حسن مجازآسوده اند
تشنه خم کی شود از شیشه و پیمانه سیر
❈۵❈
لقمه ای برخوان گردون نیست بی خون جگر
چون نگردد میهمان از جان درین غمخانه سیر
کیست صائب از تردد نفس رامانع شود
کی شود مور حریص از جستجوی دانه سیر
کامنت ها