صائب تبریزی:دوسه روزی است صفای رخ گلپوش بهار دیده ای آب ده از صبح بناگوش بهار
❈۱❈
دوسه روزی است صفای رخ گلپوش بهار
دیده ای آب ده از صبح بناگوش بهار
دانه سوخته از ابر نمی گردد سبز
چه کند بادل افسرده ما جوش بهار؟
❈۲❈
دامن پاک حصاری است نکورویان را
سروراسرکشیی نیست از آغوش بهار
موی ژولیده چو دود از سر من باز شود
گرچنین جوش زند مغز من از جوش بهار
❈۳❈
چون زند بلبل بی طالع ما بر آهنگ
صدف گوهر سیماب شود گوش بهار
در حبابی چه پر و بال گشاید طوفان ؟
ظرف بلبل چه کند بامی سرجوش بهار؟
❈۴❈
چمن از جوش گل و لاله گرانبار شده است
جلوه ای کن که سبکبار شود دوش بهار
کامنت ها