صائب تبریزی:ز داغ عشق مرا چون شودجگر دلگیر؟ که هیچ سوخته ای نیست از شرر دلگیر
❈۱❈
ز داغ عشق مرا چون شودجگر دلگیر؟
که هیچ سوخته ای نیست از شرر دلگیر
ز درد و داغ دل عاشقان به تنگ آید
فقیر اگر شود از جمع سیم و زر دلگیر
❈۲❈
حضور تنگدلان در گرفتگی باشد
شود ز باد سحر غنچه بیشتر دلگیر
به اهل دید بهشتی است ترک هستی پوچ
حجاب را نکند موجه خطر دلگیر
❈۳❈
به قدر تنگی جا جمع می شود خاطر
ز تنگنای صدف کی شود گهر دلگیر؟
به پای نرم روان منزل است راه دراز
چگونه ریگ روان گردد از سفر دلگیر؟
❈۴❈
شودزدست حمایت چراغ روشنتر
مباش از خط شبرنگ ای پسر دلگیر
چگونه خط ز لب یار چشم بردارد؟
که مور حرص نمی گردد از شکر دلگیر
❈۵❈
ز قحط سوختگان، دیده ور چرا گردد
ز عمر مختصر خویش چون شرر دلگیر؟
سخن تراش ز زخم زبان نیندیشد
ز ذکر اره نگردد درودگر دلگیر
❈۶❈
کشیده دار زبان از سیه دلان صائب
که خون مرده نگردد ز نیشتر دلگیر
کامنت ها