صائب تبریزی:از انقلاب دهر نیفتم ز اعتبار گرد یتیمی گهرم، چون شوم غبار
❈۱❈
از انقلاب دهر نیفتم ز اعتبار
گرد یتیمی گهرم، چون شوم غبار
چون سرو نیست بی ثمری بار خاطرم
کج می کنم نگه به درختان میوه دار
❈۲❈
از مشرب وسیع، درآفاق گشته ام
با مهر، هم پیاله و با صبح، هم خمار
از روی گرم عشق فروزد چراغ من
آتش مرا به رقص درآرد سپندوار
❈۳❈
کاه سبک عنان ز ملاقات کهربا
درعهد بی نیازی من می کند کنار
ما چون صدف به کد یمین آب می خوریم
از بحر نیستیم به یک قطره شرمسار
❈۴❈
برهر زمین که سایه کند سبز می شود
از کلک من ترست ز بس سرو جویبار
صائب که مرغ خانگیش نسر طایرست
درراه جغد کی فکند دام انتظار؟
کامنت ها