صائب تبریزی:معشوق در برابر و مهتاب درنظر آید دگر چگونه مرا خواب درنظر
❈۱❈
معشوق در برابر و مهتاب درنظر
آید دگر چگونه مرا خواب درنظر
از روی آتشین تودل آب می شود
گردد زآفتاب اگر آب درنظر
❈۲❈
در حلقه های زلف تو هررشته رابود
چون تار سبحه صد دل بیتاب درنظر
آن را که نیست نور بصیرت نقابدار
باشد بیاض چشم ،شکرخواب درنظر
❈۳❈
در آتشم ز حسن گلو سوزتشنگی
تیغ برهنه است مراآب درنظر
تا بوریای فقر مرا خوابگاه گشت
شد خارپشت بسترسنجاب درنظر
❈۴❈
این بیخودی که دولت بیدارنام اوست
آید مرا چو چشم گرانخواب درنظر
ازوحشت است ماهی رم خورده مرا
هرموج ازین محیط چو قلاب درنظر
❈۵❈
صائب دل مراست درآن زلف تابدار
ازلعل او همیشه لب آب درنظر
کامنت ها