صائب تبریزی:از درد بود پرسش اغیار گرانتر سربار دراینجا بود از بار گرانتر
❈۱❈
از درد بود پرسش اغیار گرانتر
سربار دراینجا بود از بار گرانتر
هرچند گرانسنگ بود کوه غم عشق
غمخواربود بردل افگارگرانتر
❈۲❈
برخاطرآزرده من پرسش رسمی
از شربت تلخ است به بیمارگرانتر
برگوهربی قیمت من جوش خریدار
از گردکسادی است به بازارگرانتر
❈۳❈
دردیده صاحب نظران دیده بیشرم
از ساغرخالی است به خمارگرانتر
باچهره زرین، طمع زرزخسیسان
از سکه قلب است به دینار گرانتر
❈۴❈
بندست سبکروحتراز پند به عاشق
پرهیز ز دردست به بیمار گرانتر
چون باز کنم من سرطومار شکایت ؟
جایی که خموشی است ز گفتار گرانتر
❈۵❈
مزدی که زاندازه کار ست سبکتر
درپله میزان بود از کار گرانتر
گرددسیه ازحرف مکرردل روشن
بر آینه طوطی است ز زنگار گرانتر
❈۶❈
نادیدن یارست گران گرچه به عاشق
با یار بود دیدن اغیار گرانتر
از موی سفید آینه ام زنگ برآورد
این صبح بمن شد زشب تار گرانتر
❈۷❈
بر فرق سبکروح من از طشت پرآتش
صد پرده بود طره زرتار گرانتر
بر دوش سبکروحی من دست نوازش
صائب بود از لنگر کهسار گرانتر
کامنت ها