گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:به اختیار ز نزهت سرای جان برخیز گران نگشته ازین خاک آستان برخیز

❈۱❈
به اختیار ز نزهت سرای جان برخیز گران نگشته ازین خاک آستان برخیز
گره مشو به دل خاک تیره چون قارون چوعیسی از سر این تیره خاکدان برخیز
❈۲❈
چو تخم اشک ممان از فسردگی در خاک چو آه گرم شو از سینه جهان برخیز
اجل نیامده جان را به طاق نسیان نه روان نگشته قضا از سر روان برخیز
❈۳❈
دمادم است که در خرمن تو افتاده است ز زیر تیغ شرربار کهکشان برخیز
ز گریه دل شب، روی شمع نورانی است تو نیز شب به دو چشم شررفشان برخیز
❈۴❈
مده ز دست گریبان غنچه خسبی را گل صباح، گل از بستر گران برخیز
تلاش عالم بالای خاکساری کن به صدر اگر بنشینی، ز آستان برخیز
❈۵❈
نفس شمرده زدن صبح را جوان دارد توهم شمرده نفس خرج کن، جوان برخیز
پل شکسته به سیلاب برنمی آید ز راه اشک من ای طاق کهکشان برخیز
❈۶❈
محک چه صرفه برد از زر تمام عیار؟ ز پیش راه من ای سنگ امتحان برخیز
منه به دوش عصا بار ناتوانی خویش شراب کهنه به دست آور و جوان برخیز
❈۷❈
زبان طرز نظیری است صائب این مصرع که پیش ازان که نگردیده ای گران برخیز

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۰۴

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها