صائب تبریزی:بالا نکرده ساعد او راحیا هنوز بیعت نکرده است به دستش حنا هنوز
❈۱❈
بالا نکرده ساعد او راحیا هنوز
بیعت نکرده است به دستش حنا هنوز
آواز عندلیب به گوشش نخورده است
برگرد او نگشته نسیم صبا هنوز
❈۲❈
در غنچه است جلوه گلزار شوخی اش
دستش گلی نچیده ز رنگ حنا هنوز
گل عیب بیوفایی خود را علاج کرد
نشنیده است عهد تو بوی وفا هنوز
❈۳❈
صدبار چین ابروی او داد رخصتم
من سر نمی کشم ز کمند وفا هنوز
ای دیده از غبار ره او چه دیده ای
در پرده است خاصیت توتیا هنوز
❈۴❈
صائب هزار قاصد یأس آمد و گذشت
چون برق می پرد به رهش چشم ما هنوز
کامنت ها