گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش کف اگر در بحر پرگوهر نباشد گو مباش

❈۱❈
عاشقان را مغز در سر گر نباشد گو مباش کف اگر در بحر پرگوهر نباشد گو مباش
داغ در دل هست، اگر بر سر نباشد گو مباش حلقه بیرون در گر زر نباشد گو مباش
❈۲❈
سیل واصل شد به دریا بی‌دلیل و رهنما عزم صادق را اگر رهبر نباشد گو مباش
می‌شود نقش مراد از ساده‌لوحی جلوه‌گر بر رخ آیینه گر جوهر نباشد گو مباش
❈۳❈
می‌توان کردن به روی گرم تسخیر جهان گر ز انجم مهر را لشکر نباشد گو مباش
سخت‌رویی میهمان را روی‌گردان می‌کند خانه آیینه را گر در نباشد گو مباش
❈۴❈
ناله نی راست صد تنگ شکر در آستین بندبندش گر پر از شکر نباشد گو مباش
نیست جای پرفشانی تنگنای آسمان گر مرا سامان بال و پر نباشد گو مباش
❈۵❈
نامش از آیینه دارد عمر جاویدان اگر آب حیوان رزق اسکندر نباشد گو مباش
نیست لنگر گیر دریای پرآشوب جهان کشتی ما را اگر لنگر نباشد گو مباش
❈۶❈
انفعال روسیاهی آب می‌سازد مرا آب در صحرای محشر گر نباشد گو مباش
بس بود خاکی که بر سر کرده‌ام در زندگی بر سر خاکم عمارت گر نباشد گو مباش
❈۷❈
دل ز شکر می‌برد صائب ز شیرینی سخن طوطی ما را اگر شکر نباشد گو مباش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۷۷

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها