گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:یوسف من بیش ازین در چاه ظلمانی مباش تخت کنعان خالی افتاده است زندانی مباش

❈۱❈
یوسف من بیش ازین در چاه ظلمانی مباش تخت کنعان خالی افتاده است زندانی مباش
در هوایت شاخ گل آغوش خالی کرده است بیش ازین در تنگنای دام زندانی مباش
❈۲❈
خنده رو بودن به از گنج گهر بخشیدن است تا توانی برق بودن ابرنیسانی مباش
پادشاهی بی حضور قلب بار خاطرست دل چو نیست گو تخت سلیمانی مباش
❈۳❈
دل نمی لرزد به صید رام این صیاد را در قفس زنهار بی بال و پر افشانی مباش
در رکاب برق دارد پای، حسن نوبهار تا گلی در باغ داری غنچه پیشانی مباش
❈۴❈
سعی کن تاعشق سنگین دل به فریادت رسد امت پیغمبر عقل از گرانجانی مباش
آتش بیتابی من بس بلند افتاده است ای نصیحتگر به فکر دامن افشانی مباش
❈۵❈
من که گوی همت از خورشید تابان برده ام در رکاب همتم گو اسب چوگانی مباش
چند صائب بردل گم گشته خون خواهی گریست؟ در بساط سینه گو یک لعل پیکانی مباش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۸۸۹

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها