صائب تبریزی:با تن خاکی، نظر زان عالم روشن بپوش پای در زنجیر داری، چشم از روزن بپوش
❈۱❈
با تن خاکی، نظر زان عالم روشن بپوش
پای در زنجیر داری، چشم از روزن بپوش
پوست چون کرباس بر تن میدرد زور جنون
ناصح بی درد می گوید که پیراهن بپوش
❈۲❈
شبنم گستاخ رابنگر چه برد از بوستان
ازوفای لاله رویان دیده روشن بپوش
در غبار دل نهانم چون چراغ آسیا
گر غبارآلود باشد حرف من، بر من بپوش
❈۳❈
باسبکروحان بهار زندگی را بگذران
چشم باگل واکن وبا شبنم گلشن بپوش
جوشن داودی اینجا شاهراه ناوک است
از دل محکم زره در زیر پیراهن بپوش
❈۴❈
خلوت عشق است و صد غماز صائب درکمین
رخنه در را ببند و دیده روزن بپوش
کامنت ها