گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:همان یوسف که مصر آمد به تنگ از بس خریدارش به پشت کار حسن او نیرزد روی بازارش

❈۱❈
همان یوسف که مصر آمد به تنگ از بس خریدارش به پشت کار حسن او نیرزد روی بازارش
ز بس آب صباحت صیقلی کرده است رویش را نگه صد جای لغزد تا گلی چیند ز رخسارش
❈۲❈
چه خرم گلستانی، خوش بلند اقبال رویش را که از مژگان بلبل آبی نوشد خار دیوارش
درین مزرع کدامین دانه امید افشانم ؟ که در خاک فراموشی نسازد سبز زنگارش
❈۳❈
هر آن بلبل که با من دعوی هم نالگی دارد به خون او گواهی می دهد سرخی منقارش
چو از هند دوات آید برون طاوس کلک من خورد صد مارپیچ رشک، کبک از طرز رفتارش
❈۴❈
چو صائب این غزل را بر بیاض دل رقم می زد قلم را نیشکر می کرد شیرینی گفتارش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۴۹۳۰

صوتی یافت نشد!

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها

یزدانپناه عسکری
2023-05-31T05:51:13.4480116
همان یوسف که مصر آمد به تنگ از بس خریدارش - به پشت کار حسن او نیرزد روی بازارش  ز بس آب صباحت صیقلی کرده است رویش را - نگه صد جای لغزد تا گلی چیند ز رخسارش  چه خرم گلستانی، خوش بلند اقبال رویش را - که از مژگان بلبل آبی نوشد خار دیوارش  درین مزرع کدامین دانه امید افشانم ؟ - که در خاک فراموشی نسازد سبز زنگارش  هر آن بلبل که با من دعوی هم نالگی دارد - به خون او گواهی می دهد سرخی منقارش  چو از هند دوات آید برون طاوس کلک من - خورد صد مارپیچ رشک، کبک از طرز رفتارش  چو صائب این غزل را بر بیاض دل رقم می زد - قلم را نیشکر می کرد شیرینی گفتارش  *** [سهراب سپهری](1) در شب تردید من ، برگ نگاه !  - می روی با موج خاموشی کجا؟ ریشه‌ام از هوشیاری خورده آب:  - من کجا، خاک فراموشی کجا. دور بود از سبزه‌زار رنگ‌ها  - زورق بستر فراز موج خواب. پرتویی آیینه را لبریز کرد: - طرح من آلوده شد با آفتاب. اندهی خم شد فراز شط نور:  - چشم من در آب می‌بیند مرا. سایه ترسی به ره لغزید و رفت - جویباری خواب می‌بیند مرا. در نسیم لغزشی رفتم به راه - راه، نقش پای من از یاد برد. سرگذشت من به لب‌ها ره نیافت: -  ریگ بادآورده‌ای را باد برد. *** [یزدانپناه عسکری] (2) استعاره از خواب و کاهش هوشیاری و سقوط و افت برگ نگاه روی خاک فراموشی. شاعر به هوشیاری خود که توسط آن بیدار است و ادراک و مشاهده و نگاه می‌کند نهیب می زند که چرا توسط هجوم خواب که معادل موج خاموشی و برادر مرگ، وَ هُوَ الَّذی یَتَوَفَّاکُمْ بِاللَّیْل‏ (انعام 60 ) به سمت خاموشی و ازدست دادن هوشیاری می رود. خوابش می‌برد، هوشیاری‌اش تبدیل به نا هوشیاری و فراموشی می‌شود و برگ نگاهش به پایین بر روی خاک فراموشی افتاده است.  __________ 1- هشت کتاب ، سهراب سپهری – تهران : انتشارات طهوری 1385 2- غزل مرگ و زندگی با شعر سپهری/ یزدانپناه عسکری، کرمانشاه: نشر سرانه، 1400.  ص 70