صائب تبریزی:ز جولان نظر مجروح می شد روی نیکویش چسان دل دارد خط را کاین چنین استاد بررویش ؟
❈۱❈
ز جولان نظر مجروح می شد روی نیکویش
چسان دل دارد خط را کاین چنین استاد بررویش ؟
رمیدن جمع با خواب گران هرگز نمی گردد
چسان این هر دو را آمیخت با هم چشم جادویش ؟
❈۲❈
به خال او سپردم خرده جان را،ندانستم
که در ایام خط پنهان کند رو خال هندویش
به تیغ بی نیازی می کشدخضر و مسیحا را
به صید من کجا رغبت کند مژگان دلجویش؟
❈۳❈
مدار دلبری برنعل وارون است خوبان را
مشو زنهار صائب ناامید ازچین ابرویش
کامنت ها