صائب تبریزی:شکست رنگ مرا رنگ همچو مهتابش ربود خواب مرانرگس گرانخوابش
❈۱❈
شکست رنگ مرا رنگ همچو مهتابش
ربود خواب مرانرگس گرانخوابش
میان برهمن وبت حصار سنگ کشد
نظر فریبی ابروی همچو محرابش
❈۲❈
عقیق خون مسیحا به زیرلب دارد
هنوز تشنه خون است لعل سیرابش
خلیل کو گل ازان روی آتشین چیند؟
کجاست خضر که بیند به عالم آبش ؟
❈۳❈
به جامه خانه گردون نظرسیاه مکن
حذر،که گرد رخ اخگرست سنجابش
محیط عشق محال است آرمیده شود
به تیغ موج بریدند ناف گردابش
❈۴❈
هنوز مست غرورست چشم او صائب
نکرده سبزه خط زهر درشکر خوابش
کامنت ها