صائب تبریزی:نمانده زنده کس از دست و تیغ چالاکش هنوز می پرد از شوق،چشم فتراکش
❈۱❈
نمانده زنده کس از دست و تیغ چالاکش
هنوز می پرد از شوق،چشم فتراکش
علم به خون مسیحا و خضر چرب کند
چو از نیام کشد تیغ، حسن بیباکش
❈۲❈
رخی که هر دو جهان در فروغ اومحوست
نظر چگونه کندبی نقاب ادراکش ؟
به خاک هر که نهال تو سایه اندازد
زبان شکر برآید چو سبزه از خاکش
❈۳❈
ازان شراب مرا شیر گیر کن ساقی
که همچو پنجه شیرست پنجه تاکش
درین بساط هرآن کس نفس به صدق کشد
چو صبح،مهر شود طالع از دل چاکش
❈۴❈
کسی که پاک نسازد دهن ز غیبت خلق
همان کلید در دوزخ است مسواکش
اگر چه خون جهان ریخت غمزه اش صائب
هنوز رغبت خون می چکد ز فتراکش
کامنت ها