صائب تبریزی:به احتیاط نظر کن به چشم جادویش که در کمین رمیدن نشسته آهویش
❈۱❈
به احتیاط نظر کن به چشم جادویش
که در کمین رمیدن نشسته آهویش
گلی که از عرق شرم نیست شبنم ریز
پلی است آن طرف آب، طاق ابرویش
❈۲❈
هزار صید به یک تیر می تواند کشت
فتاده بر سر هم بس که صید درکویش
عزیز مصر چنین یوسفی ندارد یاد
که سنگ خاره شود لعل درترازویش
❈۳❈
به غنچه ای سرو کارست عندلیب مرا
که از حیا به گریبان نمی رسد بویش
اگر به گل قدم دیگران فرو رفته است
مرا به سنگ فرو رفته پای درکویش
❈۴❈
ز رشک زلف سیاه توخورد چندان خون
که نافه هم به جوانی سفید شد مویش
همان ز موج صفا زنگ می برد از دل
ز خط اگر چه نشسته است گردبر رویش
❈۵❈
حریف ناوک مژگان نمی شوی صائب
مکن دلیر تماشای چشم جادویش
کامنت ها