صائب تبریزی:چمن برید به مقراض رشک، سنبل خویش سرآمدی ز نکویان به زلف و کاکل خویش
❈۱❈
چمن برید به مقراض رشک، سنبل خویش
سرآمدی ز نکویان به زلف و کاکل خویش
اگر چه هست لبت بی نیاز از پرسش
بپرس حال مرا گاهی از تغافل خویش
❈۲❈
فتادگی است که پشتش نمی رسد به زمین
به خصم خویش سوارم من ازتحمل خویش
کمینه حکم شهنشاه عشق این حکم است
که گل پیاده رود در رکاب بلبل خویش
❈۳❈
چه نعمتی است درین راه پرخطر صائب
که بسته ایم گران، توشه توکل خویش
کامنت ها