صائب تبریزی:نمی روم به بهشت برین زخانه خویش به گل فرو شده پایم درآستانه خویش
❈۱❈
نمی روم به بهشت برین زخانه خویش
به گل فرو شده پایم درآستانه خویش
به گنجها نتوان درد را خرید از من
به زر بدل نکنم رنگ عاشقانه خویش
❈۲❈
به نغمه دگران احتیاج نیست مرا
که هست چون خم می مطربم ز خانه خویش
چو یوسفم که به چاه افتد از کنار پدر
اگر به چرخ برآیم ز آستانه خویش
❈۳❈
اگر چه هر نفسم گرد کاروان غمی است
بجان رسیده ام از وضع بیغمانه خویش
بلاست رتبه گفتار چون بلند افتاد
به خواب چند توان رفتن ازافسانه خویش ؟
❈۴❈
به بینوایی و آزادگی خوشم صائب
مرا قفس نفریبد به آب و دانه خویش
کامنت ها