گنجینه تاریخ ما

شعر پارسی یا شعر کلاسیک فارسی به شکل امروزی آن بیش از هزار سال قدمت دارد. شعر فارسی بر پایه عروض است و عمداً در قالب های مثنوی، قصیده و غزل س روده شده است. در گنج تاریخ ما به اشعار شاعران نامی ایران زمین به رایگان دسترسی خواهید داشت. همچنین به مرور زمان امکانات مناسبی به این مجموعه اضافه خواهد شد.

صائب تبریزی:درخون نشستم از نفس مشکبار خویش چون نافه عقده ای نگشودم زکار خویش

❈۱❈
درخون نشستم از نفس مشکبار خویش چون نافه عقده ای نگشودم زکار خویش
انجم به آفتاب شب تیره را رساند دارم امیدها به دل داغدار خویش
❈۲❈
تا یک دل گرفته بود دربساط خاک چون تاک عقده ای نگشایم ز کار خویش
انصاف نیست گرد یتیمی شود غریب ورنه شکستمی گهر آبدار خویش
❈۳❈
از وقت تنگ،چون گل رعنا درین چمن یک کاسه کرده ایم خزان و بهار خویش
سنگ تمام درکف اطفال هم نماند آخر جنون ناقص ما کرد کارخویش
❈۴❈
دارد مرا ز دولت بیدار بی نیاز شمعی که دارم ازدل شب زنده دار خویش
صائب چه فارغ است زبی برگی خزان مرغی که در قفس گذراند بهار خویش

فایل صوتی دیوان اشعار غزل شمارهٔ ۵۰۶۱

تصاویر

تصویری یافت نشد!

کامنت ها